logo

درس اول زبان داستان؛ سلسله درسگفتارها؛ سمیه برازجانی؛

این درسگفتار در شماره اول فصلنامه تخصصی شعر و ادبیات داستانی "داستان شیراز" منتشر شده است.

این مجله را از طریق لینک زیر می توانید تهیه و مطالعه کنید:

شناسه‌ی دریافت نسخه  android و ios از طریق کتابخوان طاقچه:
 
 https://goo.gl/uFiL8N

شناسه‌ی دریافت نسخه  androidو  ios و windows از طریق کتابخوان فیدیبو:
 
https://goo.gl/vBCoMd

زبان داستان

سمیه برازجانی

 

درس اول: مقدمات

پیش‌گفتار

وقتی می‌گوییم "زبان داستان"، منظورمان چیست؟

بگذارید با تعریف داستان و زبان شروع کنیم. در یک تعریف کاملاً موجز، می‌توان داستان را این طور تعریف کرد: داستان، ساختی روایی- تخیلی است که به وسیله‌ی زبان، بیان می‌شود. این تعریف شامل همه‌ی انواع روایی داستان می‌شود؛ اعم از حکایت، قصه، متل، فابل، پارابل و غیره.

بنابراین حد فاصل داستان با دیگر آثار ادبی و هنری، می‌تواند در سه چیز باشد: روائی بودن، خیالی بودن و بیان زبانی.

می‌دانیم که دیگر انواع ادبی و هنری نیز می‌توانند روائی و تخیلی باشند. یک تابلو نقاشی، یک مجسمه، یک اثر معماری، یک قطعه موسیقی، یک فیلم، یک عکس و... می‌تواند روائی و تخیلی باشد، اما زبانی نیست. همچنین روایت‌های زبانی‌ای نیز وجود دارند که تخیلی نیستند. یک دستور آشپزی، می‌تواند دو ویژگی روائی و زبانی را داشته باشد، اما تخیلی نیست.

علاوه بر آن، این انواع روایی، می‌توانند راویتگر یک داستان مشابه باشند. تابلو نقاشی "عصر عاشورا" اثر استاد فرشچیان و فیلم سینمایی"روز واقعه" اثر شهرام اسدی، هر دو روایتگر یک ماجرای مشابه هستند: ماجرای روز عاشورا.

 اما تفاوت این دو اثر در چیست؟ صریح‌ترین پاسخ این است که تفاوت این دو اثر هنری، در شیوه‌ی بیان آن‌هاست. چون نقاشی و فیلم، امکانات بیانی متفاوتی دارند. نقاشی با رنگ، نور، خط و کنتراست بیان می‌شود و فیلم با میزانسن، ریتم، قاب‌بندی و زاویه‌دوربین بیان می‌شود. آن چیزی که بین انواع هنرها مرز ایجاد می‌کند، تفاوت در امکانات بیانی و شیوه‌ی بیان‌شان است. زیرا هر اثر ادبی و هنری به شیوه‌ای مقصود خود را بیان می‌کند. چنان که گفته شد، این امکان بیانی در داستان، "زبان" است.

اما مقصود از زبان چیست؟ و آیا نمی‌توانیم از زبان نقاشی، زبان معماری، زبان فیلم و الی آخر سخن بگوییم؟ در درسگفتار اول، به این سوال پاسخ خواهیم دید.

  • زبان و نوشتار

ژاک دریدا در کتاب خود "درباره گراماتولوژی" می‌نویسد:"برای نشان دادن جنبه‌های فیزیکی نگاشت‌های لفظی، تصویرنگار و ایده‌نگار و نیز برای نشان دادن وجه مدلول در فراسوی وجه دال –چه حرف‌نگار (الفبائی) باشد چه نباشد-؛ می‌گوییم نوشتار. سینما نگاری، رقص نگاری و همچنین نوشتار عکاسی، موسیقی، مجسمه‌سازی و غیره. حتی می‌توان از نوشتار ورزشی سخن گفت و با قطعیت بیشتری از نوشتار سیاسی(اگر فنونی را در نظر آوریم که امروزه بر این زمینه‌ها حاکم است). منظور صرفاً نظام علامت‌گذاری‌ای که به طور ثانوی بر این فعالیت‌ها منسوب می‌شود نیست، بلکه جوهر محتوای خود این فعالیت‌هاست. همچنان که نمادپردازی ریاضی، قراردادی نوشتاری است. الگوریتم در حقیقت نوعی "علامت‌گذاری" است و از علائم نوشتاری تشکیل می‌شود. با این حال صحبت از زبان ریاضی، کاملا غلط است." (دریدا، ص 22)

به نظر می‌رسد معیار زبانی بودن یا نبودن یک بیان، "دستور زبان" است. اگر نتوانیم برای یک نوشتار دستور زبان مشخصی پیدا کنیم، نمی‌توانیم آن را زبان بنامیم. بنابراین شاید بتوانیم بگوییم مهم‌ترین تمایز داستان با دیگر انواع هنر روایی، در زبان است. چرا که می‌توانیم همچنان که از نوشتار داستانی سخن می‌گوییم، از زبان داستانی نیز سخن بگوییم...

متن کامل این درسگفتار در شماره اول فصلنامه تخصصی شعر و ادبیات داستانی "داستان شیراز" منتشر شده است.

این مجله را از طریق لینک زیر می توانید تهیه و مطالعه کنید:

شناسه‌ی دریافت نسخه  android و ios از طریق کتابخوان طاقچه:
 
 https://goo.gl/uFiL8N

شناسه‌ی دریافت نسخه  androidو  ios و windows از طریق کتابخوان فیدیبو:
 
https://goo.gl/vBCoMd


ثبت نظرشما