معرفی دورۀ جامع سوادِ تحلیلی هنر
دورۀ جامع سواد تحلیلیِ هنر یکی از محبوبترین دورههای منحصربهفرد ارائهشده در آکادمی آزاد ادبیات و هنر حیرت است و تا سال 1401 در دوازده دورۀ برگزارشدۀ سواد تحلیلیِ هنرِ، بیش از 100 هنرجوی فعال در حوزههای هنرهای تجسمی، ادبیات داستانی و شعر، معماری، سینما، تئاتر و… در آن شرکت داشتهاند. حتی افراد غیرهنرجو نیز طی این سالها بهعنوان مخاطبین تخصصی هنر در این دوره شرکت داشتهاند تا بتوانند درک و فهم و لذت خود از برخورد با آثار هنری را افزایش و ارتقا دهند.
این دورۀ جامع بهصورت پیوسته طی 100 جلسۀ آموزشیِ هفتگیِ سهساعته طی دو سال برگزار میشود. آکادمی حیرت برای این دورۀ آموزشی تنها یک بار در سال هنرجو میپذیرد.
بسیاری از هنرجویان این دوره بهصراحت معترفند که این تنها آموزشی در هنر بوده که توانسته کل مسیر فعالیت هنری آنها را متحول و شخصیسازی و متمرکز کند. در این میان، بیشترین تمجید از این دوره در میان دانشجویان و دانشآموختگان رشتههای هنریِ دانشگاهها بوده است که عمدۀ کمبودهای آموزشی و هنریِ سیستم دانشگاهی را برای آنها برطرف کرده است.
این دورۀ جامع در دو بخشِ یکساله ارائه میشود:
- بخش اول: مطالعۀ تحلیلیِ تاریخ هنر جهان
- بخش دوم: شخصیسازیِ مولفههای سبک
مطالعۀ تحلیلیِ تاریخ هنر جهان
معمولا بزرگترین اشتباه هنرآموزان و هنرجویان و برخی هنرمندان در فضاهای آموزشی و پرورشی این بوده است که در مطالعات خود میکوشند فهم عمیق هنر را در فلسفه و علوم انسانی و نقد و نظریهها بیابند و معرفت هنری را از آرا و اندیشه های دانشمندان و نظریهپردازان و فیلسوفان دریابند. در سودمندیِ اینها هیچ شکی وجود ندارد اما باید دانست که این امری ثانوی است. آنچه مسلّم است آن است که درک و فهم عمیق از هنر را باید از درونِ جهان هنر دریافت. و جهان هنر، جمع آثار هنری است در طول تاریخ بشری و هنرمندان بزرگ تاریخ، بزرگترین مرجع معرفت هنری هستند.
هنر برای هنرمندان و هنرآموزان در طول تاریخ همیشه وجهی تئوریک و نظری داشته و وجهی عملی. در هر دوره ای گاه هنرمندی وجوه نظریاش را جز در اثرش هم تبیین کرده و هنرمندی دیگر در بیان نظراتش در باب هنر تنها به ارائۀ اثرش اکتفا کرده و کشف نظراتش را به مخاطبین تحلیلگرش سپرده است. وجود این دو وجه در تمام دورانها بدیهی است.
منظور از نظرات هنرمندان در باب هنر، آن دسته از تئوریهایی است که خود هنرمندان بیان کردهاند (و نه فلاسفه و اندیشمندان علوم انسانی). تئوریهایی برآمده از اندیشههای عظیم هنرمندان بزرگ تاریخ. اندیشههایی با وجوه زیباییشناختیِ اصیل که یا مستقیما به سخن درآمدهاند و یا به چگونگی ایجاد ساختار و فرم هنری مد نظر آن هنرمند انجامیده و منجر به اثر وی شدهاند.
تحلیلِ چگونگیِ رسیدن به این دید فردی که راهنمای اصلی هر هنرمند در فهم و درک چگونگی خلق اثر هنری اش بوده، بزرگترین چالش پیش روی هنرجو و هنرمند عصر حاضر است.
حال چگونه باید با این چالش مواجه شد؟
تکنیکها و ابزارها و الگوهای ساختاری و دانشهای کمپوزیسیونی و امکانات و محدودیتهای کلّیِ هر قالب هنری را میتوان از طریق آموزش(خواه مستقیم از خود هنرمندان دیگر به عنوان استاد و خواه غیرمستقیم از طریق آثارشان) درک و دریافت کرد و با تکرار و تمرین یاد گرفت. میتوان از کارگاههای آموزشی بهره برد و یا از کتابهای آموزشی که بهوفور یافت میشوند. و یا از طریق رجوع مستقیم به خود آثار اصیل و تجزیه و تحلیل آن ها، که موثرترین و عمیقترین روش است.
مطالعات نظری مورد نیاز هر هنرجو نیز بهطورکل یا در زمینۀ نفس هنر و آثار هنری است، یا علوم بشری اعم از علوم محض و علوم انسانی و حتی علوم تجربی و یا فلسفه در معنای عام و کلی و گستردهاش. همچنین است الهیات و دین و مذهب در همان معنای گسترده و کلی.
فرصت بحث در تمام این چهار مورد نیست اما بدیهی است که مورد اول(نفس هنر و آثار هنری) مهمترین برای یک هنرمند است. درواقع همین بخش منجر به ایجاد سواد هنری بهطورخاص خواهد شد. ما قبل از هر مطالعۀ دیگری نیاز داریم بدانیم که داریم دقیقا چه کاری انجام میدهیم و اصلا هنر فارغ از تعابیر ساده و عامیانهاش چیست و یعنی چه. هیچکس بهتر از خود هنرمندان در طول تاریخ به این پرسش، با تنوعات بیشمار پاسخ نداده است و برای ما معتبرترین پاسخها، پاسخ خود هنرمندان است. و هنرمندان همانطور که در ابتدا گفتیم، در موارد کمشماری، وجوه نظریشان را جز در آثارشان هم تبیین کرده اند. و اغلب تنها به ارائۀ آثار اصیلشان اکتفا کرده اند که از لحاظ فرم، چکیده و نتیجۀ مجموع نظراتشان بوده است.
اینجاست که اولویت اول و مهمترین بخش مطالعه، تاریخ تحلیلیِ هنر است. تاریخ هنر یعنی تاریخ تلاش هنرمندان برجستۀ تمام دورانها برای حل مسائل اندیشگانی و احساسی و روانی و زیباییشناختی و درنهایت ساختاری و فرمال هنریشان بهعنوان یک هنرمند؛ و یک انسان.
منابع مطالعاتی تاریخ هنر بسیار زیاد و گستردهاند و کاملا دردسترس. اما متاسفانه در عرف آموزشیِ ما این منابع مبدل به آگاهیهایی صرفا محض اطلاع و یا نهایتا حفظکردن شدهاند و مطالعۀ تحلیلیشان کاملا رها شده است. اما این شکل از مطالعۀ تحلیلی نیز چندان سهل نیست و نیاز به یادگیریِ انبوهی مهارتهای مشاهده و استنباط و استدلال و برخی پایههای دانشیِ قبلی مثل تحلیل کمپوزیسیون و مردمشناسی و نشانهشناسی و… دارد. بیشک وجود یک مدرس راهنمای متخصص در این زمینه بسیار راهگشا است. کسی که به جای تکرار و انتقال دانستهها و فهمها، مسیر شخصیِ دانستن و فهمیدن را برای هنرآموز مهیا کند.
این دقیقا برنامه و استراتژی ما در کل آکادمی حیرت است.
تجربۀ دوازدهسالۀ ما در آموزش و پرورش هنر و ادبیات به ما اثبات کرده که ضعف اصلی هنرجویان و هنرمندان، تا حدود زیادی ناشی از ضعف دیدگاههای بنیادی آنها در ارتباط با هنر و فعالیت اندیشگانیهنری است.و البته معضل بزرگتر آنکه افراد از این ضعف خود اطلاع دقیقی نیز ندارند.
اگر بخواهم شفافتر بگویم، مشکل اصلی در درک اهداف و چیستی هنر است و هنرمندان جوان اغلب بدون حل این مسئله یا بیتوجه به آن، به سراغ مسئلۀ ثانویۀ چگونگی هنر میروند. و البته بهمرور کل هنر را همین تصور میکنند . بعدتر متعجباند که چرا هرگز هنرشان همچون هنرهای بزرگ اصیل تاریخ هنر نیست.
هنرمند تا نداند هنر چیست، نخواهد دانست که زمینۀ هنریِ تخصصیاش بهعنوان یک هنر چیست و تا این زمینه را درنیابد، هرگز به عمق مسئلۀ چگونگی هنر نیز پی نخواهد برد.
و در پی آن نمی تواند درک درستی از به فرم و ساختار هنری داشته باشد و بیگمان جز تکرار چیزهایی که پیشتر هم بودهاند، کار بیشتری از او ساخته نخواهد بود. این خود بزرگترین مانع بر سر جریان خلاقانۀ تالیف و خلق هنری است.
اثری که من خلق میکنم، چرا اینگونه است؟ چرا اینگونه میسازم و نه به گونهای دیگر؟ به چه گونههایی تا به حال اثر خلق شده؟ اثر من تا چه حد خلاقانه و تا چه حد تقلیدی ناخودآگاه است؟
بحث را دراز نکنیم. بدیهی است برای درک موقعیت حال حاضر هر امر و پدیدهای، پیش از هر چیز نیازمند مطالعه و بررسی تاریخ آن هستیم. حتی پیش از مطالعۀ فلسفۀ آن امر یا پدیده. تا ندانیم مسیری که اکنون ما در آنیم، از کجا و چطور شروع شده و به پیش آمده، نخواهیم توانست روبهجلو حرکت کنیم؛ چراکه درکی از موقعیتی که در آن قرار گرفتهایم نخواهیم داشت. برای شناخت عمیق و دقیق هنر هیچ چارهای جز شناخت تحلیلیِ تاریخ هنر نداریم.
بخش یکسالۀ اول دورۀ جامع سواد تحلیلیِ هنر، به رفع این مشکل میپردازد.
شخصیسازیِ مولفههای سبک
پس از طرح و حل مبانیِ مهم اندیشگانی و فرمال تاریخی تحلیلیِ هنر در بخش اول، به سراغ بخش دوم میرویم تا اکنون با فهم کسبشده به بررسیِ دقیقتر مهمترین مولفههای بنیادیِ سبکی در هنر میپردازیم تا به صورت تئوریک و عملی بتوانیم به ریشهایترین تصمیمگیریهای فرمال و ساختاری و اندیشگانیِ شخصیِ خود در هنر برسیم.
در این بخش طی 50 جلسه تئوری و عملی، ده مولفۀ اساس و پایه بحث میشود و پایههای شخصیسازی این مولفهها در هنرآموز نهاده میشود. طبیعتا این بخش برای هر فرد هنرجو به گونهای متفاوت رخ خواهد داد.
همچنین طی سه پروژۀ عملی برای هر هنرجو در طول این دوره، تمامیِ مباحث نظری زیر نظر استاد دوره به سنجش عملی گذاشته خواهند شد.
مولفههای دهگانۀ مطرح شده در این دوره: کارکرد و قصد هنریِ اشیا، بازنمایی، اکسپرسیون، دلالت، کمپوزیسیون، تزئین، متریال و ابزار، تن و عمل تن در خلق، تکنیک و تکنولوژی، مسائل عرضه و ارائه و نمایش اثر.
از آنجا که بخش دوم این دوره از پیچیدگیها و جزئیات عملی بسیاری برخوردار است، امکان شرح نوشتاریِ بیشتری برای آن در اینجا وجود ندارد. اما در صورت نیاز در این زمینه میتوانید با مشاورین و مدرسان حیرت تماس گرفته و مستقیما از مشاورۀ آنها بهرهمند شوید.
جزئیات دوره
- سطح: عالی
- مدت دوره: یک سال
- تعداد جلسات: 48 جلسه
- نوع کلاسها: تئوری و تحلیلی
- قیمت: تماس بگیرید
مدرسین این دوره
نظرات هنرجویان در مورد این دوره
دانیال عماری
، با سلام و سپاس خدمت استاد خادم عزیز. کلاس تاریخ هنر یکی از مفیدترین و پریارترین کلاسهای من در مدرسه حیرت بوده و از دلسوزی و همت والا استاد کمال تشکر را دارم.
الهام فردویی
کارگاه تاریخ هنر یکی از لذتبخش ترین کارگاهها بود برای من. فهم زیبایی و دیدن درهمتنیدگی مسائل مختلف انسانی و سیر تاریخی هنر در طول هزارههای زندگی انسان. دنبال کردن مسیری که انسان در آفرینش هنر پیموده از دوران غارنشینی تا قرن بیستویک با بررسی صدها اثر هنری. و جهشها و جریانهایی که هنرمندهای پیشرو و جسور ساختند. ممنون از مجموعهٔ حیرت